سبحانه و تعلی عما یشرکون.....
پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۰۹ ب.ظ
یکی دیگه از مواردی که اذیتم میکرد تو مکان جدید زندگی، هوای سردسیر شه، چون بچگی همینجا بودم و اذیت شدم و سرما خوردگی و... خاطرات خوبی ندارم از این سرما.... ولی امشب تصمیم گرفتم باهاش دوست بشم :)) پنجره رو باز کردم و هوای سرد رو به ریه هام دعوت کردم و زل زدم به ماه نیمه کامل که همیشه تو این حالت بیشتر دوستش دارم(خصوصا وقتی یه کوچولو مونده تا تکمیل شدنش) ... مامانبزرگ بعد نگاه کردن به ماه به اینه نگاه میکرد :)) ای کاش بودی شاید اینقدر سخت نمیگذشت اینجا بهم اینطوری...
۰۱/۰۸/۱۲
از توی ماه بهت سلام کردم